« سر هرمس مارانا »
شوالیهی ناموجود |
2010-04-15 ...ممکن است چه بلایی سر روشنفکران دلآزرده از اسنوبها بیاید؟ خصومت و واکنشهیجانی در مقابل اسنوبیسم روشنفکر را ممکن است به دام اسنوبیسم بیاندازد. روشنفکر ممکن است قید محصول تازهای را بزند به صرف این که مورد استفاده اسنوبهاست. کتابی را نخواند به صرف این که اسنوبها میخوانند. در شکل وخیمتر با هر پدیده نوظهوری و مد روزی به صرف این که مورد توجه اسنوبهاست مخالفت کند. تحت این شرایط او قوای انتقادیاش را تدریجا از دست خواهد داد. و بدتر این که احتمال دارد در چاه تحجر بیفتد.متاسفانه کم نیستند روشنفکرانی که حساسیتشان نسبت به اسنوبها از آنها اسنوب ساخته.مخالفتشان با پدیدههای مد روز و فرهنگ عامهپسند کم از تعصب خرقهپوشان قرون وسطی ندارد. حذرکردن وسواسیشان از همه امور مورد علاقه اسنوبها نه تنها در بسیاری مواقع آنها را از درک محصولات قابل لذت بردن محروم ساخته ( مثلن سریال خارجی نمیبینند به این جرم که مد شده!) بلکه در شکل غمانگیزترش جهانبینیشان را صلب و متعصب ساخته.اعتقادشان به چرند بودن طالعبینی همان رنگ و بویی را دارد که روزگاری ایده گردش زمین به دور خورشید. این دسته هنرمندان گرچه ممکن است خلاق و بسیار خوشسلیقه باشند اما به هر حال چیزی نیستند که غربیها بهش میگویند “اپن مایند”. به جای این که یاد بگیرند شخصن و با ایدهها وارد چالش انتقادی شوند، راهشان را ساده کردهاند: هر چه اسنوبها دوست دارند بد است. ( حتی اگر خوب باشد) هر چه اسنوبها حقیقت میدانند دروغ است ( ولو این که حقیقت باشد) (+)
|