« سر هرمس مارانا »
صلح و آرامش از حقیقت بهتر بود |
2006-07-16 مواد لازم: - نیم کیلو گوشت با استخوان - یک عدد پیاز چهارقاچ - سه عدد پیاز حلقهحلقه - یک پیمانه ماش ریگشور - نیم پیمانه عدس ریگشور - نیم پیمانه نخود خیسانده - نیم پیمانه لوبیاچیتی خیسانده - نیم پیمانه لوبیاقرمز خیسانده - نیم پیمانه لوبیاچشمبلبلی - نیم پیمانه برنج - نیم کیلو سبزی ساطوری (شوید، تره، جعفری، ترخون و مرزه. مقدار شوید و تره دو برابر جعفری و چهار برابر ترخون و مرزه است.) - یک قاشق نعنای خشک - 1-2 قاشق چایخوری فلفل قرمز سابیده - 1-2 قاشق مرباخوری زردچوبه - 4-5 قاشق روغن - نمک و فلفل شلهقلمکار از مغذیترین و خوشمزهترین آشهای شما آدمهای فانی است. یک کاسه از این آش با یک تکه نان غذای کاملی است؛ سر هرمس مارانای بزرگ این آش را برای صبحانهی زمستانی توصیه میکند. گوشت مناسب برای شلهقلمکار، گوشت دنده و سرسینه ی گوسفند است، که پس از پختن و کوبیدن ریشهریشه میشود و آش به اصطلاح «کش میآورد». گردن هم، با آن که این خاصیت را ندارد، گوشت لطیفی است و در هر آشی خوب میشود. در بُنشن شلهقلمکار دانهی اصلی ماش است، که مقدار آن را معمولن بیشتر میگیرند. پوست ماش قدری خشن است و معمولن گرفته میشود. در دوران مزوزوییک ما، تصور عموم خدایان بر این بود که پوست خشن نخود و ماش برای دستگاه گوارش شما آدمهای فانی سنگین است؛ امروز اما غالب مراجع بهداشتی میگویند که این نوع پوست بنشن و الیاف (فیبر) گیاهی به طور کلی برای سلامت دستگاه گوارشتان مفید است (زئوس خودش بهتر میداند). در هر حال، برای گرفتن پوست ماش، به عقلتان رجوع کنید. پوست نخود را هم باید دانهدانه با دست گرفت. همهی بنشن را در دیگ جاداری روی آتش تیز به جوش بیاورید، سپس آتش را کم کنید، درِ دیگ را ببندید و دو ساعت بپزید (خودتان نه! آش را!) در پایان ساعت اول کمی نمک بزنید. گوشت را با پیاز چارقاچ و فلفل و زردچوبه و کمی نمک در یک لیتر آب روی آتش ملایم سه ساعت بپزید. در پایان ساعت دوم برنج را بشویید و با سه پیمانه آب جوش به وشت اضافه کنید. پس از پختن گوشت استخوان آن را بکشید، با گوشتکوب بکوبید و کنار بگذارید. (دور نریزید ها! هنوز زوده!) بنشن پخته و برنج را با کفگیر از آب بردارید و در یک دیگ خالی بریزید و با گوشتکوب بکوبید. مخلوطکن، همزن برقی یا چرخ هرکاره یا هر اختراع و اکتشاف مربوط و نامربوط دیگر شما آدمهای فانی، گاس که این کار را سریعتر و بهتر انجام بدهد ولی اگر این کار را میکنید، حدود یک سوم آن را چرخنکرده در دیگ نگه دارید وگرنه آش زیادی صاف در میآید.) در این ضمن، سبزی را هم در دیگ اصلی، که مقداری از بنشن با آب در آن مانده است، بریزید و بگذارید روی آتش ملایم بپزد؛ سپس گوشت و بنشن کوبیده و آب گوشت را در دیگ اصلی بریزید و روی آتش ملایم با قاشق چوبی هم بزنید. نمک آش را اندازه کنید و اندکی فلفل سیاه بپاشید (به در و دیوار نه! به آش!). اگر آش به اندازهی لازم شل نیود، کمی آب جوش اضافه کنید و هم بزنید. همین قدر که آش دو تا سه جوش زد، جا افتاده و آمادهی کشیدن است (در المپ اصولن به جای فعل نامانوس خوردن، از فعل باحال کشیدن استفاده میشده و میشود!). روغن را در تابه روی آتش ملایم داغ کنید و پیاز حلقهحلقه را در آن تفت بدهید تا طلایی شود. نعنای خشک را اضافه کنید و بردارید (یک جور کار بیهوده!). ظرف آش را با این پیازداغ آرایش کنید (مانیکور و پیدیکور هم پیشنهاد میشود در این مرحله. از موهای زاید غفلت نکنید که راه درماناش را گاس که فقط خانم پیادهمان بداند!) چنان که ملاحظه شد، در این روش پخت آش شلهقلمکار، خطر تهگرفتن دیگ و در نتیجه ضرورت ایستادن پای اجاق و همزدن به مدت دراز وجود ندارد. اما اگر بخواهید آش را به شیوهی قدیم ما خدایان جا بیندازید، آن شیوه این است: پس از پختن بُنشن و گوشت و برنج، گوشت را میکوبید و همراه با برنج و سبزی در دیگ اصلی میریزید، سپس پای دیگ میایستید و آش را روی آتش ملایم آن قدر هم میزنید (تا جانتان دربیاید!) تا بیشتر دانههای بنشن و برنج در لعاب آش حل شود. از لحاظ مزه و منظرهی آش، نتیجهی هردو روش یکی است؛ تفاوت را کسانی احساس میکنند که پایشان مختصری واریس داشته باشد (یا حداکثر مراودهی افلاطونی با خدایان داشته باشند). هنگام کشیدن (همان خوردن شما) آش، آن را هم بزنید، به طوری که قاشق ته دیگ را نخراشد و نتراشد (از شما چه پنهان ما یک بار این کار را کردیم، خانم مارانا خیلی لطف داشتند و اینا!) تا اگر دیگ ته گرفته باشد، ته دیگ با آش مخلوط نشود. سر هرمس مارانای بزرگ شخصن مسؤولیت آش فوق را به عهده نمیگیرد. بروید یقهی همان خانم راستکار و آقای دریابندری عزیز را بگیرید! |