« سر هرمس مارانا »
صلح و آرامش از حقیقت بهتر بود



2004-09-21

۱. آقای هرمس مارانای دو روز قبل تاملاتی جدی و بزرگ درباب مرگ و خواب و خدا و مکاتب آسمانی داشتند که به سان نقطه‌ی عطفی در ساختار فلسفی ايشان بود و تکليف خيلی چيزها را اعم از فيزيک و متافيزيک و مبداء و پايان بشر و آفرينش و جهان، روشن می‌نمود. اما ناگهان احساس گرسنه‌گی به ايشان دست داد و پيرو آن برق رفت و چون آقاي هرمس مارانا اصولا عادت به ذخيره‌کردن محتوای فکری غنی خود ندارند، همه‌ی اين افکار درخشان از سر ايشان پريد و الان آقای هرمس مارانا دوباره همان آقای هرمس مارانای ساده، محبوب و دوست‌داشتنی هميشه‌گی شده است.
توصيه‌ی ضروری: هميشه افکار درخشان خود را جايی ذخيره کنيد چون هرآن ممکن است هنگ کنيد يا برق برود.
تذکر مهم: هرکس فکر کند آقای مارانای بزرگ دروغ می‌گويد، يا کور است يا کچل.
نتيجه‌ي غيراخلاقی: از دعواهای بی‌مورد در باب فلسفه‌ی هنر شديدا پرهيز کنيد و عرق مطمئن بنوشيد.

۲. يک قسمت از سريال باجناق‌ها توسط آقای هرمس مارانا رويت شد. به نظر آقای مارانا اين سريال درست شبيه اين است که در يک مهمانی شام، درحالی که مشغول صرف مارمالاد توت‌فرنگی هستيد، يک عدد پاچه‌ی فرد اعلا در دهان خود بگذاريد و سپس جرعه‌ای دوغ آبعلی بنوشيد و در همان حال از بشقاب بغل‌دستی يک قاشق سس پستو برداريد و بو کنيد و تازه يادتان بيفتد که هنوز استيکی را که چند لحظه قبل ميل کرده بوديد هنوز قورت نداده‌ايد!
ترکيب چندتا تيپ موفق که هرکدام مربوط به يک برنامه و جا و مخاطبی هستند باهم که نشد کار آقای آييش عزيز! کمی ابتکار به خرج دهيد، بازيگرانتان را کنترل کنيد، هنگام نوشتن متن کمی فکر کنيد و اگر بد شد خط بزنيد، اگر دلتان خواست از روی دست ديگران نگاه کنيد، قهوه بنوشيد و سيگار بکشيد و دور تيپ‌های آشنا را هم خط بکشيد.

۳. اگر به نظرتان حرفی مانده که کسی درباره‌ی بيل را بکش ۱و۲ هنوز نگفته است، به آقای هرمس مارانا خبر بدهيد تا در اين باره هم افاضه‌ی فضل کند. مبادا از قافله عقب مانده باشد! لطفا اگر از اين فيلم خوشتان نيامده خودتان زبانتان را گاز بگيريد و برويد کمی درباره‌ی خودتان، زندگيتان، شريک زندگيتان، آينده، توسعه‌ی ساختارهای فن‌آوری و هنجارهای کارآمد در حوزه‌ی راه‌کارهای پسامدرن گسترش هدف‌مند و راه‌بردی، پسته‌ی خام، سينما، صادق هدايت و بالاخره خانم جنيفر کانلی تامل کنيد.

۴. خداوند به خانم مارانا اجر بدهد که درباره‌ی فيلم Imortal Sunshine قلم زدند. آقای مارانا برخلاف ادب می‌داند که چيزی به گفته‌های ايشان اضافه کند. (خودتان تنبلی ذاتی آقای مارانا را هم به قضيه‌ی ادب اضافه کنيد!)

۵. فيلم Twisted همين الان رويت شد. داستان از اين قرار است که خانمی به غايت باحال، بی‌قيد و بند، سکسی (به چشم خواهری البته!) و که از قضا پليس جنايی هستند کشف می‌کنند که تمامی مردانی که در چند ماه اخير با ايشان خوابيده‌اند، به طرز وحشتناکی دارند به قتل می‌رسند. تنها مظنون هم خود همين خانم وجيه‌المنظر هستند. البته فيلم آن‌قدر مرام دارد که تا آخر بيننده را دنبال خودش بکشد اما بزرگ‌ترين مشکل فيلم اين است که خيلی زود دستش رو می‌شود. اصولا وقتی چند تا کاراکتر اصلی بيشتر نداريد که همه هم انگيزه‌ي قتل را دارند، بالاخره يکی از آن‌ها درآخر قاتل از آب درخواهد آمد و شما هم اصلا متعجب نخواهيد شد برای اين که خود فيلم به سيستم حذفی يکی يکی آن‌ها را از دور خارج می‌کند! و چون از اول برای همه‌ي آن‌ها بهانه تراشيده است، شما صاحب کلی تئوری هستيد که خيلی واضح و رو هستند و طبق اصل معروف خانم مرحومه‌ي مغفوره، آگاتا کريستی، می‌دانيد که گل‌ترين آدم و ماه‌ترين ايشان، همان قاتل عوضی است. فقط مشکل اين جاست که خانم اشلی جاد در مقام يک پليس جنايی زيادی با مردان غريبه می‌خوابد و شعارهای فمينيستی از اين دست مي‌دهد که: اون يه غريبه بود که از يه کافه بلندش کردم و باهاش خوابيدم، مگه تو (به همکار مردش) تا حالا اين کار رو نکردی؟! - البته آقای مارانا با اين که خانمی مجرد، جذاب، سکسی، آن هم در بلاد کفر با هرکس دلش خواست بخوابد بلکه با اين مشکل دارد که اين گونه فيلم‌نامه‌ها با شخصيت‌های بی‌انگيزه‌ی کافی و قانع‌کننده برای اعمالشان و داستانی که ادعا می‌کند پليسی معمايی و در ژانر سريال کيلری، امروزه و پس از اين همه فيلم خوب که تا حالا در اين حوزه ساخته شده، بايد چيزهای بيشتری برای غافل‌گيری تماشاگر داشته باشد يا حداقل مايه‌های روان‌کاوانه‌ی بکرتری به داستان اضافه کند. جالب اين جاست که آقای فيليپ کافمن (برادر چارلی کافمن ؟) برای اين تريلرش را روان‌کاوانه‌ هم بکند، مستقيما خانم پليس ما را مدام پيش يک روان‌کاو (که به نظر آقای مارانا چشمش ناپاک بود و آن خانم نبايد خودش پيش آن آقا می‌رفت چه برسد به اين که سگ بياورد در روزنامه) می‌فرستد! فيلمنامه زيادی ساده و سرراست و لودهنده و بی‌مايه بود. فقط حضور آقای ساموئل جکسون دوست‌داشتنی و خواهر اشلی جاد با آن صميمت خواهرانه و نگاه و لب‌های معصوم و خواهرانه و دامن پاک و شيطنت‌های گاه‌به‌گاه - و خواهرانه! فراموش نشود!- رمقی به فيلم داده بود.

۶. آقا يا خانم علی، رفيق قديمی آرتور سی کلارک، آقای سيد الف اورقاتی، خانم يا آقای شقايق، سرکار خانم مارانا، مکين عزيز، همسايه‌ی محترم سرکار خانم مدانا، دوست ناديده شاهد، برادر رزمنده عليرضا، پسر عزيزم جرج کلونی و همه‌ي خوانندگان و نوازندگان محترمی که در کامنت‌دانی اين وبلاگ عرض اندام می‌کنيد، از اين که تنور را بی‌خودی داغ می‌کنيد هرمس مارانا شخصا خرسند است و دست شما را می‌فشارد و لپ خانم مارانا را اختصاصا می‌کشد.
برادر الف. غ از ارسنجان: ما هم آن فيلم را ديده‌ايم و سردرنياورديم که آن مرد، شب را با کدامشان گذراند.
برادر م.ح از رياست‌جمهوری: عزيزم به موبايل خودم زنگ بزن تا بهت بگم اون شب چی شد که اون حرف رو بهت نگفتم. مرض داری به خانم مارانا اس. ام. اس. می‌دی؟!
دوست عزيزم ج. لو از کافه نادری : نه دخترجان! فعلا نمی‌توانم برايت عکس امضاشده‌ام را بفرستم. فيلم بعضی‌ها داغشو دوست دارند هم ساخته‌ی آقای بيلی وايلدر است.
خواهر الف. الف از پروجا: درس بخوان، فيلم ببين و عرق بخور عزيزم. چه کسی تا به حال با کتاب‌خواندن سينما را ياد گرفته است که تو دومی‌اش باشی، ها؟!
برادر م. خ. م از گوهردشت: پسرم مگر راه راست چه عيبی داشت که معتاد شدی؟ آخر هرويين هم شد کار؟ تو سيگار هم بلد نيستی بکشی و چس‌دود می‌کنی کره‌خر!‌ برای خودت معتاد شده‌ای آشغال؟ آدم باش! مرد باش و به زندگيت بچسب! عرق بخور و تف کن ولی به پدرت فحش نده!
برادر ر.ز. از جردن: نه پدرآمرزيده! پمپ بنزين جای آن کار نيست! گندش درمی‌آيد. من سرم آمده که بهت می‌گويم.

۷. اگر ممکن است باز هم در کانت‌دانی اين وبلاگ به هم پنجول بکشيد و آقای هرمس مارانا را شاد کنيد. اصولا از هر نوع خاله‌زنکی استقبال می‌شود.

Labels:




Archive:
11.2002  03.2004  04.2004  05.2004  06.2004  07.2004  08.2004  09.2004  10.2004  11.2004  12.2004  01.2005  02.2005  04.2005  05.2005  06.2005  07.2005  08.2005  09.2005  10.2005  11.2005  12.2005  01.2006  02.2006  03.2006  04.2006  05.2006  06.2006  07.2006  08.2006  09.2006  10.2006  11.2006  12.2006  01.2007  02.2007  03.2007  04.2007  05.2007  06.2007  07.2007  08.2007  09.2007  10.2007  11.2007  12.2007  01.2008  02.2008  03.2008  04.2008  05.2008  06.2008  07.2008  08.2008  09.2008  10.2008  11.2008  12.2008  01.2009  02.2009  03.2009  04.2009  05.2009  06.2009  07.2009  08.2009  09.2009  10.2009  11.2009  12.2009  01.2010  02.2010  03.2010  04.2010  05.2010  06.2010  07.2010  08.2010  09.2010  10.2010  11.2010  12.2010  01.2011  02.2011  03.2011  04.2011  05.2011  06.2011  07.2011  08.2011  09.2011  10.2011  11.2011  12.2011  01.2012  02.2012  03.2012  04.2012  05.2012  06.2012  07.2012  08.2012  09.2012  10.2012  11.2012  12.2012  01.2013  02.2013  03.2013  04.2013  05.2013  06.2013  07.2013  08.2013  09.2013  10.2013  11.2013  12.2013  01.2014  02.2014  03.2014  04.2014  05.2014  06.2014  07.2014  08.2014  09.2014  10.2014  11.2014  12.2014  01.2015  02.2015  03.2015  04.2015  05.2015  06.2015  08.2015  09.2015  10.2015  11.2015  12.2015  01.2016  02.2016  03.2016  04.2016  05.2016  07.2016  08.2016  09.2016  11.2016  03.2017  04.2017  05.2017  07.2017  08.2017  11.2017  12.2017  01.2018  02.2018  06.2018  11.2018  01.2019  02.2019  03.2019  09.2019  10.2019  03.2021  11.2022  01.2024